۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

بیت معظم خودمان6(باور کنید ما زنده ایم)

بی خود به دل محترمتان صابون نزینید ما بادمجان بم هستیم به این زودی ها هم غزل خداحافظی را نمی خواهیم بخوانیم دستور داده ایم گارسیا را کنار خودمان نگه دارند تا زیاد آبرو ریزی نکند وحید را می گویم باعزت الله تماس بگیرید بگویید الحدلله ما در قید حیات هستیم می گوید حاج عزت گفته خودتان فرموده اید مطالب مربوط به شما را فقط از طریق مجی جان بپذیرند می گویم بگو خودمان می گوییم می گوید راهی ندارد .بگو مجی جان بگوید رفت وبعد از چند دقیقه آمد.میگوید آقا مجی گفته آقا کسالت دارد به حرفهایشان اعتنا نکنید می گوییم به محمود قشنگ بگو خبر را بگوید وحید می گوید آقااگر قشنگ بگوید شما زنده هستید تمام مردم دنیا مطمئن می شوند مرده اید آن وقت نمی شود جمش کرد می گوییم به مجمع زنگ بزن تلفن را می دهد دستمان می گوییم اکبر جان منم آقایت می گوید خوب می گوییم خبر زنده بودن ما را به مردم بشارت بده می گویید بابا دلت خوشست کی اخبار ما را پخش می کند یک دفتر داریم آن هم صبح تا شب کارش تکذیب کردن است با تشر قطع می کنیم می گوییم مجلس را بگیر میگوید علی بی خیال نیست باهنر هست می گوییم بدهد صحبت کنیم می گوییم ممد جان خبر مرگ ما را تکذیب کن می گوید آقا از آن بار که گفتید به وزرا رای بدهید من هم گفتم وتکذیب شد کسی حرف ما را باور نمی کند می گوییم دفتر آقای جوادی،آقای استادی ،آقای امینی را بگردید همه شان می گویند ایشان ممنوع المنبر هستند می گوییم دفتر آقای صافی را بگبرید می گوید جواب ما را نمی دهند می گوییم یک دفتری را بگیرید که مردم پای منبرش می روند یک دفتری را می گیرد می گوید آقا گرفت با عجله می گوییم من ولی امر هستم زنده ام می گوید زنده ومرده ات فرقی نمی کند اینجا دفتر آقای صانعی است اعصبمان به هم ریخته است این گارسیا هم کنار گوشمان نعره میزند ملا بندری شرف نداری ملا بندری مردم کشتی وشانه هایش را به سبک حرکات موزون بندری می لرزاند وحید می آید تو می گوید سفیر ما در ارمنستان حاضر به تکذیب شده می گوییم بهتر از هیچ است برو ببین کدام شبکه شنبه زاده پخش مکند پا رازیتش را قطع کنند که این گا رسیا ما را کشت تا بعد اگر بعدی باشد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر