۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

بردباری شعری از مهدی اخوان ثالث تقدیم به یاران در بند

مهدی اخوان ثالث یک شعر دارد به نام بردباری که آنرا به سعید سیرجانی تقدیم کرده سعیدی سیرجانی راکه یاد دارید همانکه در زندان اطلاعات گرفتار سعید امامی و حسین شریعت مداری بود بود تا با شیاف پتاسیم توسط آقایان سکته داده شد وبه دیار ابدی ارشاد شد سعید امامی (اسلامی) در جلسه‌ای با حضور برخی از مقامات فرهنگی کشور با افتخار شرح داده بود که سعیدی سیرجانی چگونه بر اثر درد ناشی از عمل کردن سم پتاسیم در روده خود ضجه می‌کشید و بازجویان و مراقبین‌اش می‌خندیدند و منتظر مرگش بودند درظا هر شعر زمانی سروده شده که سعیدی در بند گرفتار بود وامید سخت نگران سعیدی بود نمی دانم شاید اگر مهدی الان بود این شعر را به احسان فتاحیان ،زیدآبادی ویا دیگری تقدیم می کرد وحال اصل شعر:
تورا با غیر می بینم ،صدایم در نمیآید/
دلم می سوزد کاری زدستم برنمی آید/
نشستم، باده خوردم، خون گرستم ،کنجی افتادم/
تحمل می رود، اما شب غم سر نمی آید/
توانم وصف مرگ جور وصددشوار تر زآن، لیک/
چه گویم جور هجرت ،چون به گفتن در نمیآید/
چه سود از شرح این دیوانگیها ،بیقراریها؟/
تومه بی مهری وحرف منت باور نمی آید/
زدست وپای دل بر گیراین زنجیر جور، ای زلف، /
این دیوانه اگر عاقل شود دیگر نمی آید/
دلم دوریت خون شد ،بیا در اشک چشمم بین/
خدارا از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر