۱۳۸۸ آذر ۷, شنبه

روشنفکران دینی در مقام دفاع از ساحت دین

هرمنوتیک به معنای هنر تاویل ویا روشنگری در تاوبل متن در نظر گرفته می شود لغتی وام گرفته شده ازهرموس است که پیام اور خدایان یونان باستان بود هرمنوتیک در معنا گاهی بعنوان قرائت متفاوت تلقی می شود آیاهرمنوتیک یک علم است یا تنها یک نظریه ؟ آیا ساختار شکنانه است آنگونه که بعضی می گویند ویا وفادار به اندیشه مولف آنگونه که گادامر می خواست باشد ؟ در این مقال به دنبال پاسخ به هیچ کد ام از سئوالات فوق نیستم انچه اکنون مد نظر است نقش این علم یا نظریه در نگرشهای نو نسبت به ادیان می باشدو اینکه انچه ما حصل این نگرش است چه موجودی خواهد بود ؟ هرمنوتیک به این منظور بوجود امد که متدینین معنای م.ورد نظر مولف در متون دینی بیابند ومولف از نظر انها کسی نیست جز وجودی که حق مطلق در دست اوست یعنی خداوندبرای رسیدن به معنا اولین موئلفه مورد استناد در هرمنوتیک در نظر گرفته شد یعنی نیت مولف . ایا این امکان پذیر بود این مفهوم لا اقل در متون دینی باتوجه به اندیشه متدینین غیر ممکن به نظر می رسد چرا که امکان دست یافتن یک وجود فیزیکی وزمینی به پنداری فکری متافیزیک وجود خداوند که لازمه آن نزدیک شدن به اندیشه آن وجود می باشد غیر ممکن بود انسان از نظر متدینین توان فکری این را نداردکه خود را جای خدا بگذارد ومانند او بیاندشید تا به مقصود او در متون دینی دست پیدا کند پس ناگزیر دو موئلفه دیگر بوجود آمدموئلفه دوم نیت متن بودیا آنچه تحت عنوان روح متن عنوان می شود موئلفه دوم به دلیل اینکه نمی توانست در خلاء مورد توجه واقع شود به نظر نا کارا می آمدزیرا هیچ متنی را نمیتوان بودن پیش فرضهای ساختارگراینه ای که در ذهن خواننده شکل گرفته است تاویل کرد این پیش فرضها شامل شرایط جغرافیای ومحیطی وتاریخ وسنتهای جامعه خواننده متن می باشد مطمئنن کسی که متون قرآن را در شرایط محیطی عربستان در 1400 سال پیش مطالعه می کند با کسی که در اروپای قرن 21 به مطالعه می پردازد نمی توانند یکسان باشد زیرا هردو خواه وناخواه تحت تاثیر پیش فرضهای مذکور می باشند پس ناگزیر در علم تاویل موئلفه سوم وآخر در نظر گرفته شد یعنی نیت خواننده که مکمل هرمنوتیک به معنا ی تاثیر گذار امروزی است اینگونه است که خواننده نقش اصلی را در برداشت از متون دینی در بر می گیرد بدون آنکه بخواهد دست به قتل مولف ویا متن بزند انگاره خود را بیان می کند حالا به مبحث اصلی مورد نظر می رسیم مطلق انگاری دینی آنچه که افیون مذاهب مختلف در طول تاریخ شده است بطور مطلق تمامی فرق ومذاهب از اخباری گری گرفته تا معتزله وصفویه تا شیعه و وهابیت همه وهمه به این اعتقاد داشتند ودارند وکه انچه انان ازمتون دینی برداشت کرده اندعین حقیقت است وغیر آن باطل محض وبه هیچ عنوان هیچ حقی را برای مخالف برداشتهای خود قائل نبوده اند و به گواهی تاریخ در هر زمانی تسلط بر اریکه قدرت به آن اجازه دا دبدون کوچک ترین ترحمی مخالفین دگر اندیش را از لبه تیز شمشیر گذراندند از قتل معتزله به دست اخباریون در زمان خلفای اموی گرفته تا قتل شیعیان به دست عباسیان وسلطان محمود غزنوی وقتل عام سنی مذهبان وصوفیه حروفیه به دست صفویه وانچه اکنون ادامه دارد نتایج حاصل از این مطلق انگاری وآشنایی با دنیای جدید سبب شد که روشنفکری دینی با نگرشی دیگر به این متون بنگرد انچه که مدیون هرمونوتیک است. قرائتی متفاوت با لسلاف خود بود با این علم که انچه از دین ومتون منتسب به آن دریافته براساس اموخته های هرمونوتیکی تنها برداشت اوست با پیش فرضهای مخصوص به خود او نه انچه مد نظر مولف یعنی خداوند بوده باشد وشاید در شرایط دیگر وبا پیش فرضهای تاریخی واجتماعی دیگری نوعی دیگری نتیجه بگیرد اندیشه نسبی که جای حق انگاری مطلق را از او گرفت وتنها بخشی از ان را به او دا د چرا زیرا روشنفکر دینی نمی توانست پاسخگوی اعمالی باشد که به نام وبا برداشتهای یک سویه مطلق گرایانه از دین در قرون گذشته صورت گرفت وحق را تنها از ان خود بدانست شاید شما داستان آن خلیفه را شنیده اید که وقتی به اسکندریه رسید دستور داد تمامی کتب را بسوزاند وقتی علت را پرسدند گفت یا این کتابها انچه را می گویند که قران می گوید که نیازی به انها نیست یا آنچه را می گویند که در مخالفت با قرآن است که وجودشان مضرر است او تصور می کرد تمامی حق در نزد اوست وبه تمامی حقایق دست یافته است اندیشه ای که امپراطوری اسلام را از اندلس به شبه جزیره برگرداند روشنفکری دینی نیک می داند یک فرصت دارد تا دین را از مشکلی با ان رودر است نجات دهد وان مبارزه با مطلق انگاری دینی است ولی تنها این کار از هرمنوتیک ساخته است انچه از هرمنوتیک بدست می اید در بستر پلولاریسم دینی قابل رشد ونمواست آنچه معنی کثرت گرایی دینی را به دنبال دارد در تقابل بااندیشه مطلق گراییاست که به توتالیتر شدن حاکمیت در طول تاریخ انجامیده است امایک معنی در پس این کثرت گرایی وجود داردانچه که لرزه بر اندام سنت گراین دینی می اندازد در زما ن اداره کشور وتاسیس حاکمیت ازانجا که نیاز مبرم به وجود قوانین جهت تحقق حاکمیت لازم به نظر می رسد واز انجا تعین که احکام دینی به عنوان قوانین حکومتی (با در نظر گرفتن تضادی که بین احکام فرق مختلف دینی وجود دارد وزیر سئوال بردن حقوق دیگران در صورت اعمال این احکام به صورت قانون در نتیجه دینی شدن قوانین توسط حاکمیت) نقض سریع پولاریسم دینی خواهد بود حال سئوال اساسی این است که آیا پلولاریسم ویا بهتر بگویم روشنفکری دینی به جدای دین از حاکمیت خواهد انجامید آیا سکولاریسم راه نجات دین خواهد بود؟

۱ نظر:

  1. با سلامی دوباره وتشکر ازلطفتان که وقت تان را گرفتم.دوست دارم اگر کاری از دستم بر می آید،به من بگویید تا انجام بدهم(اصلا این طرز نوشتن رسمی رو دوست ندارم!)توزمینه ادبیات،ویراستاری وغیره.تابعد..

    پاسخحذف